نسخه را به بیمار دادم و امیدوار بودم مراجعه کننده دیگری نداشته باشیم. اگر مطمئن بودم نگاهها به من جلب نمیشود، فورا با همان روپوش سفید از کلینیک خارج میشدم تا هرچه زودتر به خانه برسم. بلند شدم روپوشم را عوض کنم که در همان لحظه خانمی بلند قد با کفشهای تق تقی وارد اتاق شد. اگرچه ماسکی به صورت داشت و چهرهاش مشخص نبود اما از چشمهایش میشد اضطرابی شدید را خواند.
خانم را راهنمایی کردم که بر روی صندلی بنشیند و خودم هم رفتم به سمت در اتاق و به منشی اشارهای کردم که بیمار دیگری پذیرش نکند. وقتی برگشتم، خانم مراجعه کننده ماسکش را برداشته بود. به محض اینکه چهرهاش را دیدم تا ته آن قصه تکراری را خواندم.
پرسیدم: «چی زدید؟»
گفت: «به خدا ژل زدم خانم دکتر»
گفتم: «منظورم این بود که چه ژلی زدید؟ چه برندی؟»
گفت: «نمیدانم. خانم دکتر تو را به خدا یک کاری کنید. یک هفته است از عالم و آدم پنهان شدهام»
لبهایش به شدت ورم کرده و تغییر شکل داده بودند و دو طرف چانهاش هم که به قصد زاویهسازی تزریق ژل کرده بود به حالت آویزان در آمده بودند. اینها عوارضی است که بر اثر تزریق ژلهای غیرمجاز ایجاد میشود. راه حل هم از بین بردن ژل با تزریق آنزیم هست، و البته بعضی از ژلها را با هایفوتراپی هم میتوان از بین برد.
گفتم: «برای درمان باید بدانم چه ژلی تزریق کردهاید. بهتر است به همان پزشکی که برایتان تزریق کرده است و میداند چه برند ژلی تزریق شده مراجعه کنید و همانجا درمان شوید»
گفت: «اتفاقا رفتم، اما گفت با تزریق مقدار دیگری ژل درستش میکند! من هم دیگر اعتماد نکردم»
گفتم: «چند سی سی و به چه قیمت تزریق کردید» میخواستم از روی هزینهای که کرده است بفهمم از چه خانوادهای از ژلها تزریق شده.
گفت: «6 سی سی. دو میلیون و هشتصد هزار تومان»
حدس میزدم از چه نوعی باشد. این ژلها بعد از تزریق به شدت سفت و سنگین میشوند و دلیل آویزان شدن دو طرف چانهاش هم همین خاصیت این نوع از ژلهای غیر مجاز بود. وقتی برای ژل چنین حالتی پیش بیاید دیگر به هایفوتراپی هم جواب نمیدهد. تنها راه حل، تزریق آنزیمهای قوی برای تخلیه یا از بین بردن ماده تزریق شده است.
گفتم: «6 سی سی ژل را با دو میلیون و هشتصد هزار تومان تزریق کردید؟! یعنی هر سی سی حدود 500 هزار تومان؟! الان یک سی سی از ارزانترین ژل مجاز در بازار دارو نزدیک به دو میلیون تومان قیمت دارد. آن وقت شما با دستمزد پزشک هر سی سی را 500 هزار تومان تزریق کردهاید؟!»
سرش را پایین انداخت و گفت: «اشتباه کردم. فقط میخواستم هزینهاش کم شود و در آگهیها دنبال کمترین هزینه بودم»
گفتم: «برای تخلیه ژل باید آنزیم تزریق کنید تا ژل از بین برود»
گفت: «هزینهاش چقدر میشود؟»
گفتم: «دو میلیون و چهارصد هزار تومان»
گفت: «هزینهاش خیلی زیاد است. تخفیف بدهید»
در دل گفتم بوتیک که نیست، کلینیک است! اما خستگی غلبه کرده بود و فقط میخواستم زودتر کار انجام شود. گفتم: «دو میلیون»
گفت: «نه خانم دکتر خیلی زیاد است. پانصد هزار تومان میدهم آنزیم بزنید»
گفتم: «فقط هزینه آنزیمهایی که میخریم بالا یک میلیون تومان است»
گفت: «آنزیم ارزانتر ندارید؟»
گفتم: «ارزانترها غیر مجاز و بدون تاییدیه سازمانهای پزشکی هستند و ممکن است عوارض دیگری ایجاد کنند. ما از آنها تزریق نمیکنیم و بهتر است شما هم به دنبال آنها نباشید چون ممکن است مثل همان ژل غیر مجاز ارزان قیمتی که تزریق کردید عوارض بدی ایجاد کند»
اما گویی جملات آخرم را اصلا نشنید! کمی با خودش فکر کرد و زیر لب گفت: «پس آنزیم ارزانتر هم هست» و بعد رو به من گفت: «هیچ راهی ندارد از آن آنزیمهای ارزان تزریق کنید؟»
دیگر زبان در دهانم نگردید و فقط توانستم بگویم: «خیر»
ماسکش را گذاشت، بلند شد، تشکر و خداحافظی کرد و رفت.
با خود گفتم دفعه اول که درس عبرت نشد، امیدوارم ایندفعه اگر خدایی نکرده دوباره دچار عوارض شد حداقل درس عبرت بگیرد و این نکته را آویزه گوشش کند که هیچ ارزانی بیدلیل نیست.
(برای مطالعه و دریافت اطلاعات بیشتر در رابطه با انواع فیلر (ژل) و هزینه تزریق آنها کلیک کنید.)